جدول جو
جدول جو

معنی تاریک داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

تاریک داشتن
(مُ رَ / رِبَ)
تیره ساختن. غم انگیز کردن:
هنرمند را شاد و نزدیک دار
جهان بر بداندیش تاریک دار.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تاریک داشتن
تیره ساختن تاریک کردن، غم انگیز کردن
تصویری از تاریک داشتن
تصویر تاریک داشتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تشریف داشتن
تصویر تشریف داشتن
حضور داشتن به صورت احترام آمیز برای شخص دیگری به کار برده می شود
فرهنگ فارسی عمید
(مُ دَ / دِرَ)
تاریک شدن. تیره و تار شدن. تاریک گردیدن. رجوع به تاریک شدن و تاریک گردیدن شود
لغت نامه دهخدا
مکان تاریکی از عالم روشن ... (آنندراج)، جای بسیار تاریک، مکان تیره و تار:
شب خدنگ ناله ای بر آسمان انداختم
بی نشان تیری به آن تاریکدان انداختم،
ملا طغرا (ازآنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ نِ تَ)
رطوبتی بودن. رطوبت مزاج بودن: شراب نو، نشاید مردمانی را که تری دارند و باد بر ایشان غلبه دارد. (نوروزنامۀ منسوب به خیام)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاریک گشتن
تصویر تاریک گشتن
تاریک شدن تاریک گشتن تیره و تار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تری داشتن
تصویر تری داشتن
رطوبتی بودن
فرهنگ لغت هوشیار
حضورداشتن، بودن، هستن، شرفیاب شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد